فضیلت زیارت و عزاداری امام حسین (ع)

فضیلت زیارت و عزاداری امام حسین (ع)

بایگانی

۳ مطلب با موضوع «فضیلت روضه و مجلس عزاداری امام حسین (ع)» ثبت شده است

خواص مجالس ذکر مصائب امام حسین(ع)

کسانی که در مجالس ذکر او شرکت می‌‌کنند، به خوبی حال و هوای آنجا را درک کرده و ارتباط معنوی عمیقی با حضرتش برقرار می‌‌سازند، اما بر طبق احادیث و روایات متعدد مجالس آن حضرت دارای ویژگی‌‌هایی است:

1- هر کس بنشیند، در مجالسی که در آن به امر ائمه(ع) پرداخته شده و ذکر مصائب آنان است، دل او نمی‌‌میرد در آن روزی که دل‌‌ها می‌‌میرند.

2- این گونه مجالس محبوب خدا، رسول او و ائمه(ع) است.

3- نَفَس فرد عزادار در آن مجلس تسبیح خداوند است.

4- این مجالس محل نَظَر حضرت امام حسین(ع) است، زیرا آن جناب در عرش است و از آنجا به سوی سرزمین کربلا و زوّار و گریه‌‌کنندگان خود نظاره می‌‌کنند.

5- ملائکه مقرب خداوند درآن مجلسی حاضر می‌شوند.

6- مجلس عزای امام حسین(ع) هر جا بر پا شود، آنجا قبه و بارگاه اوست.

7- معراج گریه‌ کنندگان است، زیرا که محل نزول صلوات و رحمت الهی و غفران ذنوب و ... است.

8- این مجالس از دیگر مجالس اشرف و افضل است.

 

 

توصیه‌های ناب بزرگان در مورد مجلس روضه امام حسین (ع)
 *** ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻪ ﺑﻬﺠﺖرحمه الله : ﮔﺮﯾﻪ ﺑﺮ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍ علیه السلام ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺷﺐ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺳﺖ .
***  ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻗﺎﺿﯽ (رحمة الله علیه):
ﺩﺭ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍ علیه السلام ﻣﺴﺎﻣﺤﻪ ﻧﻨﻤﺎﯾﯿﺪ ، ﺭﻭﺿﻪ ﻫﻔﺘﮕﯽ ﻭﻟﻮ ﺩﻭ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﺳﺒﺎﺏ ﮔﺸﺎﯾﺶ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻫﻔﺘﮕﯽ ﻫﻢ ﻧﺸﺪ ﺩﻫﻪ ﺍﻭﻝ ﻣﺤﺮﻡ ﺗﺮﮎ ﻧﺸﻮﺩ.

***  ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ‏ (رحمة الله علیه) :
برای رسیدن به عرفان کامل دو راه و دو مکان بیشتر وجود ندارد ؛ یا در حرم اباعبدالله یا در مجلس ابا عبدالله

***  شیخ جعفر شوشتری (رحمة الله علیه) :
کسانی که نام این بزرگوار را می شنوند و تغییر حالی در خود نمی بینند، جداً نگران ایمان خود باشند! نام آقا امام حسین علیه السلام محک ایمان است.

***  آیت الله علامه امینی (رحمة الله علیه) :
به هنگام شنیدن مدایح و مراثی آل محمد چنان بی قرار می شد که بر اثر شادی یا اندوه، زمان و مکان را از یاد میبرد و روحش چنان به پرواز در می آمد که گویی هم اکنون در همان صحنه ای است که اشعار و مدایح و مراثی از آن سخن می گوید.

***  آیت الله شیخ عبدالکریم حائری (رحمة الله علیه) :
روضه خوانی و گریه بر سیدالشهدا علیه السلام عمل مستحبی است که هزار واجب در آن است.

***  حاج میرزا اسماعیل دولابی (رحمة الله علیه) :
محبت و عزاداری برای امام حسین علیه السلام انسان را زود به مقصد می رساند. کلنا سفن النجاه و سفینه الحسین اسرع. همه ی ما اهلبیت کشتی نجاتیم ولی کشتی امام حسین علیه السلام سریعتر است . هنگام عزاداری انسان در دلش را باز میکند و امام حسین علیه السلام داخل میشوند

***  آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ‏ (رحمة الله علیه) :
ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻣﻌﻨﻮﯾﺖ ﻧﺮﺳﯿﺪ، ﻣﮕﺮ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﻣﻄﻬﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ علیه السلام ‏ ﻭ ﯾﺎ ﺩﺭ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺁﻥ ، «این کتیبه‏ های سیاه که بر در و دیوار حسینیه و محل عزاداری نصب کرده‏ اند، ما را شفاعت می‏کنند».

***  ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﮔﻠﭙﺎﯾﮕﺎﻧﯽ‏ (رحمة الله علیه) :
ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﺎﻡ ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﺟﺰ
ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﻫﺎﯼﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍ علیه السلام ﺛﺒﺖ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ .
***  آیت الله بهاءالدینی (رحمة الله علیه) : دستگاه امام حسینعلیه السلام فوق فقه است نباید به دستگاه امام حسین علیه السلام اهانت شود، این عزاداری ها احیا کننده نماز و مساجد است.
***  آیت الله سیدعبدالکریم کشمیری (رحمة الله علیه) :
برای امام حسین علیه السلام هر کاری بکنی کم است

***  آیت الله بروجردی رحمه الله : به مقداری که امام حسین علیه السلام ، بزرگ و واجب الاحترام است، منسوبین به آن حضرت هم لازم الاحترام می باشند.
***  ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﮐﻤﭙﺎﻧﯽ‏ (رحمة الله علیه) :
ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﻣﻘﯿﺪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﭘﺎﯼ ﺳﻤﺎﻭﺭ ﺑﻨﺸﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﺭﺍ ﺟﻔﺖ ﮐﻨﻨﺪ.

***  ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻗﺎﺿﯽرحمه الله: ﺩﺭ ﻋﺰﺍﺩﺍﺭﯼ ﻭ ﺯﯾﺎﺭﺕ ﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪﺍﻟﺸﻬﺪﺍ علیه السلام ﻣﺴﺎﻣﺤﻪ ﻧﻨﻤﺎﯾﯿﺪ ، ﺭﻭﺿﻪ ﻫﻔﺘﮕﯽ ﻭﻟﻮ ﺩﻭ ﺳﻪ ﻧﻔﺮ ﺑﺎﺷﺪ، ﺍﺳﺒﺎﺏ ﮔﺸﺎﯾﺶ ﺍﻣﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻫﻔﺘﮕﯽ ﻫﻢ ﻧﺸﺪ ﺩﻫﻪ ﺍﻭﻝ ﻣﺤﺮﻡ ﺗﺮﮎ ﻧﺸﻮﺩ

***  ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽرحمه الله : برای رسیدن به عرفان کامل دو راه و دو مکان بیشتر وجود ندارد ؛ یا در حرم اباعبدالله یا در مجلس ابا عبدالله

***  شیخ جعفر شوشتری رحمه الله : کسانی که نام این بزرگوار را می شنوند و تغییر حالی در خود نمی بینند، جداً نگران ایمان خود باشند! نام آقا امام حسین علیه السلام محک ایمان است.

***  آیت الله علامه امینی رحمه الله به هنگام شنیدن مدایح و مراثی آل محمد چنان بی قرار می شد که بر اثر شادی یا اندوه، زمان و مکان را از یاد میبرد و روحش چنان به پرواز در می آمد که گویی هم اکنون در همان صحنه ای است که اشعار و مدایح و مراثی از آن سخن می گوید.

*** آیت الله آشیخ عبدالکریم حائری رحمه الله : روضه خوانی و گریه بر سیدالشهدا علیه السلام عمل مستحبی است که هزار واجب در آن است.

***  حاج میرزا اسماعیل دولابی رحمه الله : محبت و عزاداری برای امام حسین علیه السلام انسان را زود به مقصد می رساند. کلنا سفن النجاه و سفینه الحسین اسرع. همه ی ما اهلبیت کشتی نجاتیم ولی کشتی امام حسین علیه السلام سریعتر است . هنگام عزاداری انسان در دلش را باز میکند و امام حسین علیه السلام داخل میشوند.

***  آﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻼﻣﻪ ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽرحمه الله : ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﻣﺮﺣﻠﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﻣﻌﻨﻮﯾﺖ ﻧﺮﺳﯿﺪ، ﻣﮕﺮ ﺩﺭ ﺣﺮﻡ ﻣﻄﻬﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ علیه السلام ﻭ ﯾﺎ ﺩﺭ ﺗﻮﺳﻞ ﺑﻪ ﺁﻥ ، «این کتیبه های سیاه که بر در و دیوار حسینیه و محل عزاداری نصب کرده اند، ما را شفاعت میکنند».

*** ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﮔﻠﭙﺎﯾﮕﺎﻧﯽ رحمه الله : ﺩﻟﻢ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻧﺎﻡ ﻣﺮﺍ ﻫﻢ ﺟﺰ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻥ ﻫﺎﯼﺣﻀﺮﺕ ﺳﯿﺪ ﺍﻟﺸﻬﺪﺍ علیه السلام ﺛﺒﺖ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ .

***  آیت الله بهاءالدینی رحمه الله : دستگاه امام حسین علیه السلام فوق فقه است نباید به دستگاه امام حسین علیه السلام اهانت شود، این عزاداری ها احیا کننده نماز و مساجد است.

***  آیت الله سیدعبدالکریم کشمیری رحمه الله : برای امام حسین علیه السلام هر کاری بکنی کم است.

آیت الله بروجردی رحمه الله : به مقداری که امام حسین علیه السلام ، بزرگ و واجب الاحترام است، منسوبین به آن حضرت هم لازم الاحترام می باشند. 

***  ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﮐﻤﭙﺎﻧﯽ رحمه الله ﺩﺭ ﻣﺠﻠﺲ ﺭﻭﺿﻪ ﺧﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ، ﻣﻘﯿﺪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﭘﺎﯼ ﺳﻤﺎﻭﺭ ﺑﻨﺸﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻫﻤﻪ ﮐﻔﺶ ﻫﺎﺭﺍ ﺟﻔﺖ ﮐﻨﻨﺪ.

***  گاندی:   من نهضتم را مدیون حسین بن علی (ع) هستم و من چیز تازه ای برای مردم هندوستان به ارمغان نیاورده ام.
 ***  چارلز دیکنز (نویسنده انگلیسی):
اگر منظور امام حسین(ع) جنگ در راه خواستههای دنیایی خود بود، من نمیفهمم چرا خواهران و زنان و اطفالش به همراه او بودند. پس عقل چنین حکم می کند که او فقط به خاطر اسلام فداکاری کرد.

***   جرجی زیدان، نویسنده لبنانی:
پس از رحلت پیامبر(ص)، حب جاه و مال بر فضایل اخلاقی فائق آمد و افکار و آرای آل علی(ع) در میان چنان مردمی بی اثر ماند. چنانکه مردم کوفه به خاطر جاه و مال بیعتی را که با امام حسین(ع) بسته بودند، در هم شکستند و به این نیز اکتفا نکرده و او را کشتند.

***   توماس مان، متفکر آلمانی:
اگر بین فداکاری مسیح و حسین(ع) مقایسه شود حتماً فداکاری حسین پرمغزتر و باارزش تر جلوه خواهد نمود. زیرا مسیح روزی که آماده برای فدا شدن گردید زن و فرزند نداشت و در فکر آنان نبوده که بعد از او به چه سرنوشتی دچار خواهند آمد. امام حسین(ع) زن و فرزند داشت و بعضی از آنها کودک خردسال بودند و احتیاج به پدر داشتند.

***  کورت فریشلر، مورخ بزرگ آلمانی:
امام حسین(ع) در فداکاری قدم را از حدود فدا کردن خود برتر نهاد و فرزندانش را هم فدا کرد... تصمیم ثابت حسین(ع) برای فداکاری مطلق نه ناشی از لجاجت بود نه معلول هوا و هوس و او با پیروی از عقل مصمم شده بود که به طور کامل فداکاری کند تا اینکه مجبور نشود بر خلاف عقیده و آرمان والای خود به وسیله سازشکاری با یزید بن معاویه و زندگی ادامه دهد. می دانیم که حسین(ع) خود را برای کشته شدن آماده کرده بود. و او عزم داشت خویش را فدا نماید چرا توقف نکرد تا به قتلش برسانند و چرا دائم اسب می تاخت و شمشیر می انداخت... حسین(ع) دست روی دست گذاشتن و توقف برای کشته شدن را دور از مردانگی و جهاد در راه عقیده و آرمان خود می دانست. در نظر حسین(ع) در همانجا توقف کردن و گردن بر قضا دادن تا این که دیگران نزدیک شوند تا او را به قتل برسانند خودکشی محسوب می شود. یک مرد دلیر و با ایمان خودکشی نمیکند.

 ***  توماس کارلایل، دانشمند بزرگ انگلیسی:
بهترین درسی که از تراژدی کربلا می گیریم این است که حسین و یارانش ایمان استوار به خدا داشتند. آنان با عمل خود روشن کردند که تفوق عددی در جایی که حق و باطل روبرو می شوند اهمیت ندارد. پیروزی حسین(ع) با وجود اقلیتی که داشت موجب شگفتی من است.

***   تندن اندیشمند هندی:
قیام کربلا معدل بشریت را بالا برد و سطح آن را ارتقا بخشید.

 ***  آنتوان بارا (دانشمند مسیحی سوری):
اگر بگویم حسین (ع) چراغ اسلام است کم گفته ام، اگر بگویم که او زره اسلام است کم گفته ام، بهترین جمله ای که می توانم بگویم این است که او وجدان تمام ادیان در تمام تاریخ است.

***   واشنگتن ایروینگ(مورخ آمریکایی):
برای امام حســـین ممکن بود که زندگی خود را با تسلیم شدن به اراده یزید نجات بخشد،لیکن مسوولیت پیشوایی مسلمین اجازه نمی داد که او یزید را به عنوان خلیفه بشناسد. او به زودی خود را برای قبول هر ناراحتی و فشاری به منظور رها ساختن اسلام از چنگال بنی امیه آماده ساخت، در زیر آفتاب سوزان سرزمین خشک و در روی ریگهای تفتیده
روح حســـین فنا ناپذیر است؛ای پهلوان من و ای نمونه شجاعت و ای شهسوار من، حســـــین!

 *** پرفسور ادوارد براون (شرق شناس انگلیسی)
آیا قلبی پیدا می شود که وقتی درباره کربلا سخن می شنود آغشته به حزن و اندوه نگردد؟
حتی غیر مسلمانان نیز نمی توانند پاکی روحی را که این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت انکار کنند
هر کس اندکی حس در نهاد خود داشته باشد نمی تواند از این غصه غم انگیز متاثر نشود.

علی جوهر
۰۲ بهمن ۹۸ ، ۱۰:۱۸ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

***  عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ ثُوَیْرٍ قَالَ کُنْتُ أَنَا وَ یُونُسُ بْنُ ظَبْیَانَ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع وَ کَانَ أَکْبَرَنَا سِنّاً فَقَالَ لَهُ إِنِّی کَثِیراً مَا أَذْکُرُ الْحُسَیْنَ ع فَأَیَّ شَیْ‏ءٍ أَقُولُ قَالَ قُلْ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ تُعِیدُ ذَلِکَ ثَلَاثاً فَإِنَّ السَّلَامَ یَصِلُ إِلَیْهِ مِنْ قَرِیبٍ وَ مِنْ بَعِیدٍ الْحَدِیثَ

حسین بن ثویر گوید: من و یونس بن طبیان نزد امام صادق علیه السلام بودیم انسش از ما بیشتر بود به حضرت عرضه داشت من بسیار امام حسین علیه السلام را یاد می کنم پس چه ذکری بگویم حضرت فرمودند: بگو "صلی الله علیک یا اباعبدالله" و این ذکر را سه مرتبه بگو چرا که سلام از نزدیک و دور به ایشان می‌رسد(وسائل الشیعه/ج14/ص493)

***   عَنْ مِسْمَعٍ عَنْ یُونُسَ بْنِ‏عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ حَنَانٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع یَا سَدِیرُ تَزُورُ الْحُسَیْنَ ع فِی کُلِّ یَوْمٍ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ لَا قَالَ فَمَا أَجْفَاکُمْ قَالَ فَتَزُورُونَهُ فِی کُلِّ جُمْعَةٍ قُلْتُ لَا قَالَ فَتَزُورُونَهُ فِی کُلِّ شَهْرٍ قُلْتُ لَا قَالَ فَتَزُورُونَهُ فِی کُلِّ سَنَةٍ قَالَ قُلْتُ قَدْ یَکُونُ ذَلِکَ قَالَ یَا سَدِیرُ مَا أَجْفَاکُمْ لِلْحُسَیْنِ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَلْفَیْ أَلْفِ مَلَکٍ شُعْثاً غُبْراً یَبْکُونَهُ وَ یَزُورُونَهُ لَا یَفْتُرُونَ وَ مَا عَلَیْکَ یَا سَدِیرُ أَنْ تَزُورَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع فِی کُلِّ جُمْعَةٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ أَوْ فِی کُلِّ یَوْمٍ مَرَّةً قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ فَرَاسِخُ کَثِیرَةٌ فَقَالَ لِی اصْعَدْ فَوْقَ سَطْحِکَ ثُمَّ الْتَفِتْ یَمْنَةً وَ یَسْرَةً ثُمَّ تَرْفَعُ رَأْسَکَ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ تَنْحُو نَحْوَ الْقَبْرِ فَتَقُولُ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ تُکْتَبُ لَکَ زَوْرَةً وَ الزَّوْرَةُ حَجَّةٌ وَ عُمْرَةٌ

امام صادق علیه السلام به سدیر فرمودند: ای سدیر آیا قبر حسین علیه السلام را هر روز زیارت می کنی؟ عرض کردم فدایت شوم نه، فرمودند: چقدر شما جفا می کنید آیا پس در هر ماه او را زیارت می کنی؟ عرض کردم: خیر فرمودند: آیا پس در هر سال او را زیارت می کنی: عرض کردم گاهی اوقات چنین می شود، فرمودند: ای‌ سدیر چقدر شما به حسین علیه السلام جفا می کنید مگر نمی دانی که خداوند هزار هزار فرشته ژولیده موی و غبار گرفته دارد که گریه می کنند و امام حسین علیه السلام را زیارت می کنند و هرگز خسته نمی شوند و هیچ باک و رنجی بر تو نیست ای سدیر که در هر جمعه 5 مرتبه و در هر روز یک مرتبه قبر امام حسین علیه السلام را زیارت کنی، عرض کردم: فدایت شوم میان ما و او فرسخ های بسیاری است. حضرت فرمودند: بر روی پشت بام خانه ات برو، پس توجهی به جانب راست بعد چپ بنما پس سرت را بلند کن و بسوی آسمان پس رو کن بسمت قبر امام حسین علیه السلام و بگو "السلام علیک یا اباعبدلله السلام علیک و رحمة الله و برکاته" که برایت بدین خاطر یک زیارت نوشته می شود، این زیارت یک حج و یک عمره است سدیر گفت: چه بسیار که این فرمایش را در هر ماه بیش از بیست مرتبه انجام می دادم. (وسائل‏ الشیعة ج 14 ص 493)

 

***   نوحه خوانى سنّتى
عَن اَبى هارونَ المکفوفِ قال :
دَخَلْتُ عَلى ابى عَبْدِاللّه علیه السّلام فَقالَ لى : اَنْشِدْنى ، فَاءَنْشَدْتُهُ فَقالَ: لا، کَما تُنْشِدوُنَ وَ کَما تَرْثیهِ عِنْدَ قَبْرِه...
ابو هارون مکفوف مى گوید:
خدمت حضرت صادق علیه السّلام رسیدم . امام به من فرمود: برایم شعر بخوان . پس برایش اشعارى خواندم . فرمود: اینطور نه ، همان طور که (براى خودتان ) شعرخوانى مى کنید و همانگونه که نزد قبر حضرت سیدالشهدا مرثیه مى خوانى .
بحارالانوار، ج 44، ص 287

***  قال الصّادق علیه السّلام :
ما مِنْ اَحَدٍ قالَ فى الحُسَینِ شِعْراً فَبَکى وَ اَبکْى بِهِ اِلاّ اَوْجَبَ اللّهُ لَهُ الْجَنّةً وَ غَفَرَ لَهُ.
ترجمه :
امام صادق علیه السّلام به جعفربن عفان فرمود:
هیچ کس نیست که درباره حسین علیه السّلام شعرى بسراید و بگرید و با آن بگریاند مگر آن که خداوند، بهشت را بر او واجب مى کند و او را مى آمرزد.
رجال شیخ طوسى ، ص 289


***   سرودن براى اهل بیت علیهم السّلام
قال الصّادق علیه السّلام :
مَنْ قالَ فینا بَیْتَ شِعْرٍ بَنَى اللّهُ لَهُ بَیْتاً فىِ الْجَنَّةِ.
امام صادق علیه السّلام فرمود:
هرکس در راه ما و براى ما یک بیت شعر بسراید، خداوند براى او خانه اى در بهشت ، بنا مى کند.
وسائل الشیعه ، ج 10، ص 467

***   اصحاب مدح و مرثیه
قال الصّادق علیه السّلام :
اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى جَعَلَ فىِ النّاسِ مَنْ یَفِدُ اِلَیْنا وَ یَمْدَحُنا وَ یَرْثى لَنا.
امام صادق علیه السّلام فرمود:
خدا را سپاس که در میان مردم ، کسانى را قرار داد که به سوى ما مى آیند و بر ما وارد مى شوند و ما را مدح و مرثیه مى گویند.
وسائل الشیعه ، ج 10، ص 469

*** شعر خوانى در ایّام عزا
قالَ الرّضا علیه السّلام:
یا دِعْبِلُ! اُحِبُّ اَنْ تُنْشِدَنى شِعْراً فَاِنَّ هذِهِ الا یّامَ اَیّامُ حُزْنٍ کانتْ عَلَینا اَهْلِ الْبَیْتِعلیهم السّلام .
ترجمه:
امام رضا علیه السّلام به دعبل (شاعر اهل بیت ) فرمود.
اى دعبل ! دوست دارم که برایم شعرى بسرایى و بخوانى ، چرا که این روزها (ایام عاشورا) روز اندوه و غمى است که بر ما خاندان رفته است .جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 567

*** مرثیه ، نصرت اهل بیت علیهم السّلام
عَن الرّضا علیه السّلام:
یا دِعبِلُ! اِرْثِ الحُسَیْنَعلیه السّلام فَاَنْتَ ناصِرُنا وَ مادِحُنا ما دُمْتَ حَیّاً فَلا تُقصِرْ عَنْ نَصْرِنا مَا اسْتَطَعْتَ.
امام رضا علیه السّلام فرمود:
اى دعبل ! براى حسین بن على علیه السّلام مرثیه بگو، تو تا زنده اى ، یاور و ستایشگر مایى ، پى تا مى توانى ، از یارى ما کوتاهى مکن .جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 567

*** قال علىُّ علیه السّلام :
اِنَّ اللّهَ ... اِخْتارَ لَنا شیعَةً یَنْصُرُونَنا وَ یَفْرَحُونَ بِفَرَحِنا وَ یَحْزَنُونَ لِحُزْنِنا.
على علیه السّلام فرمود:
خداوند براى ما، شیعیان و پیروانى برگزیده است که ما را یارى مى کنند، با خوشحالى ما خوشحال مى شوند و در اندوه و غم ما، محزون مى گردند. غررالحکم ، ج 1، ص 235

 


 قال الصّادق علیه السّلام :
تَزاوَرُوا وَ تَلاقُوا وَ تَذاکَرُوا و اَحْیُوا اَمْرَنا.
امام صادق علیه السّلام فرمود:
به زیارت و دیدار یکدیگر بروید، با هم به سخن و مذاکره بنشینید و امر ما را (:کنایه از حکومت و رهبرى ) زنده کنید. بحارالانوار، ج 71، ص 352


*** مجالس حسینى
قال الصّادق علیه السّلام لِلفُضَیل:
تَجْلِسُونَ وَ تُحَدِّثُونَ؟ فَقالَ: نَعَمْ، قالَ: اِنَّ تِلْکَ الْمَجالِسَ اُحِبُّها فاءَحْیُوا اَمْرَنا، فَرَحِمَ اللّهُ مَنْ اَحْیى اَمْرَنا.
امام صادق علیه السّلام از فُضیل پرسید:
آیا (دور هم ) مى نشینید و حدیث و سخن مى گویید؟
گفت : آرى
فرمود: اینگونه مجالس را دوست دارم ، پس امرِ (امامت ) ما را زنده بدارید. خداى رحمت کند کسى را که امر و راه ما را احیا کند. وسائل الشیعه ، ج 10، ص 392

 

علی جوهر
۰۲ بهمن ۹۸ ، ۱۰:۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر

***   پیامبر(ص) از خاک کربلا به ام سلمه داد و عاشورا تبدیل به خون شد.
 

عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهَا: «أَنَّهَا قَالَتْ خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ مِنْ عِنْدِنَا ذَاتَ لَیْلَةٍ فَغَابَ عَنَّا طَوِیلًا ثُمَّ جَاءَنَا وَ هُوَ أَشْعَثُ أَغْبَرُ وَ یَدُهُ مَضْمُومَةٌ فَقُلْتُ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا لِی أَرَاکَ شَعِثاً مُغْبَرّاً فَقَالَ أُسْرِیَ بِی فِی هَذَا الْوَقْتِ إِلَى مَوْضِعٍ مِنَ الْعِرَاقِ یُقَالُ لَهُ کَرْبَلَاءُ فَأُرِیتُ فِیهِ مَصْرَعَ الْحُسَیْنِ ابْنِی وَ جَمَاعَةٍ مِنْ وُلْدِی وَ أَهْلِ بَیْتِی فَلَمْ أَزَلْ أَلْقُطُ دِمَاءَهُمْ فَهَا هُوَ فِی یَدِی وَ بَسَطَهَا إِلَیَّ فَقَالَ خُذِیهَا فَاحْفَظِی بِهَا فَأَخَذْتُهَا فَإِذَا هِیَ شِبْهُ تُرَابٍ أَحْمَرَ فَوَضَعْتُهُ فِی قَارُورَةٍ وَ شَدَدْتُ رَأْسَهَا وَ احْتَفَظْتُ بِهَا فَلَمَّا خَرَجَ الْحُسَیْنُ ع مِنْ مَکَّةَ مُتَوَجِّهاً نَحْوَ الْعِرَاقِ کُنْتُ أُخْرِجُ تِلْکَ الْقَارُورَةَ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَةٍ وَ أَشَمُّهَا وَ أَنْظُرُ إِلَیْهَا ثُمَّ أَبْکِی لِمُصَابِهِ فَلَمَّا کَانَ فِی الْیَوْمِ الْعَاشِرِ مِنَ الْمُحَرَّمِ وَ هُوَ الْیَوْمُ الَّذِی قُتِلَ فِیهِ ع أَخْرَجْتُهَا فِی أَوَّلِ النَّهَارِ وَ هِیَ بِحَالِهَا ثُمَّ عُدْتُ إِلَیْهَا آخِرَ النَّهَارِ فَإِذَا هِیَ دَمٌ عَبِیطٌ فَصِحْتُ فِی بَیْتِی وَ بَکَیْتُ وَ کَظَمْتُ‏ غَیْظِی مَخَافَةَ أَنْ یَسْمَعَ أَعْدَاؤُهُمْ بِالْمَدِینَةِ فَیَتَسَرَّعُوا بِالشَّمَاتَةِ فَلَمْ أَزَلْ حَافِظَةً لِلْوَقْتِ وَ الْیَوْمِ حَتَّى جَاءَ النَّاعِی یَنْعَاهُ فَحُقِّقَ مَا رَأَیْتُ.» (الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج‏۲   ص ۱۳۰)

ام سلمه می‌گوید: یک شب پیامبر خدا(ص) از نظر ما غائب شد و خیلى طول کشید. وقتى آمد گرد و غبار بسر و صورت مبارکش نشسته و موهایش ژولیده و کف دست مقدسش بسته بود. من گفتم: یا رسول اللَّه(ص) چرا تو را گرد و غبار آلوده مى‏بینم؟ فرمود: امشب مرا بموضعى بردند که آن را کربلا می‌گویند، در آنجا قتلگاه حسینم و گروهى از اهل بیتم را بمن نشان دادند. من همچنان خون‌هاى آنان را جمع کردم، آن خون‌ها این‏ها است که در میان دست من می‌باشد آنگاه کف دست خود را باز کرد و به من فرمود: این خون‌ها را بگیر و آنها را نگاه دار! وقتى من آنها را گرفتم و نگاه کردم دیدم شبیه به خاک قرمز می‌باشد، من آنها را در میان یک شیشه ریختم و سر آن را بستم و نگاهدارى نمودم.

هنگامى که امام حسین(ع) از مکه خارج و متوجه عراق شد من همه شب و همه روزه آن شیشه را خارج می‌کردم و می‌بوئیدم و به آن نظر می‌کردم و براى مصیبت وى می‌گریستم. وقتى روز دهم محرم که امام حسین(ع) در آن کشته شد فرا رسید من آن شیشه را در اول روز خارج کردم دیدم بحال خود می‌باشد. وقتى آخر روز نزد آن شیشه رفتم دیدم آن خاک مبدل بخون گردیده! در میان خانه فریاد زدم و گریان شدم ولى خشم خود را براى اینکه مبادا دشمنان خاندان عصمت که در مدینه بودند آگاه شوند و مرا شماتت کنند فرو بردم. من دائما مواظب وقت و روزى که آن خاک مبدل به خون شده بود بودم، هنگامى که خبر شهادت امام حسین(ع) رسید دیدم با آن روز مطابق است.

 

***   خبر پیامبر(ص) به فاطمه زهرا(س) از شهادت سید الشهدا(ع)
 

مِسْمَعِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِکِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:‏ «کَانَ الْحُسَیْنُ ع مَعَ أُمِّهِ تَحْمِلُهُ فَأَخَذَهُ‏ رَسُولُ اللَّهِ ص فَقَالَ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلِیکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ سَالِبِیکَ وَ أَهْلَکَ اللَّهُ الْمُتَوَازِرِینَ عَلَیْکَ وَ حَکَمَ اللَّهُ بَیْنِی وَ بَیْنَ مَنْ أَعَانَ عَلَیْکَ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ یَا أَبَتِ‏ أَیَ‏ شَیْ‏ءٍ تَقُولُ‏ قَالَ یَا بِنْتَاهْ ذَکَرْتُ مَا یُصِیبُهُ بَعْدِی وَ بَعْدَکِ مِنَ الْأَذَى وَ الظُّلْمِ وَ الْغَدْرِ وَ الْبَغْیِ وَ هُوَ یَوْمَئِذٍ فِی عُصْبَةٍ کَأَنَّهُمْ نُجُومُ السَّمَاءِ یَتَهَادَوْنَ إِلَى الْقَتْلِ وَ کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى مُعَسْکَرِهِمْ- وَ إِلَى مَوْضِعِ رِحَالِهِمْ وَ تُرْبَتِهِمْ فَقَالَتْ یَا أَبَتِ وَ أَیْنَ هَذَا الْمَوْضِعُ الَّذِی تَصِفُ قَالَ مَوْضِعٌ یُقَالُ لَهُ کَرْبَلَاءُ وَ هِیَ ذَاتُ کَرْبٍ وَ بَلَاءٍ عَلَیْنَا وَ عَلَى الْأُمَّةِ یَخْرُجُ عَلَیْهِمْ شِرَارُ أُمَّتِی وَ لَوْ أَنَّ أَحَدَهُمْ یَشْفَعُ لَهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ مَا شُفِّعُوا فِیهِمْ وَ هُمُ الْمُخَلَّدُونَ فِی النَّارِ قَالَتْ یَا أَبَتِ فَیُقْتَلُ قَالَ نَعَمْ یَا بِنْتَاهْ قُتِلَ قَبْلَهُ أَحَدٌ کَانَ تَبْکِیهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرَضُونَ وَ الْمَلَائِکَةُ وَ الْوَحْشُ وَ الْحِیتَانُ فِی الْبِحَارِ وَ الْجِبَالِ لَوْ یُؤْذَنُ لَهَا مَا بَقِیَ عَلَى الْأَرْضِ مُتَنَفِّسٌ وَ تَأْتِیهِ قَوْمٌ مِنْ مُحِبِّینَا لَیْسَ فِی الْأَرْضِ أَعْلَمُ بِاللَّهِ وَ لَا أَقْوَمُ بِحَقِّنَا مِنْهُمْ وَ لَیْسَ عَلَى ظَهْرِ الْأَرْضِ أَحَدٌ یَلْتَفِتُ إِلَیْهِ غَیْرُهُمْ أُولَئِکَ مَصَابِیحُ فِی ظُلُمَاتِ الْجَوْرِ وَ هُمُ الشُّفَعَاءُ وَ هُمْ وَارِدُونَ حَوْضِی غَداً أَعْرِفُهُمْ إِذَا وَرَدُوا عَلَیَّ بِسِیمَاهُمْ- وَ أَهْلُ کُلِّ دِیْنِ یَطْلُبُونَ أَئِمَّتَهُمْ وَ هُمْ یَطْلُبُونَنَا وَ لَا یَطْلُبُونَ غَیْرَنَا وَ هُمْ قِوَامُ الْأَرْضِ بِهِمْ یَنْزِلُ الْغَیْثُ وَ ذَکَرَ الْحَدِیثَ بِطُولِه‏.»     (کامل الزیارات، ص ۶۸)

امام صادق(ع): امام حسین علیه السّلام را مادرش می‌برد، پیامبر اکرم امام حسین را گرفت و فرمود:

خدا قاتل و ربایندگان اشیاء تو را لعنت کند! خدا افرادى را که بر علیه تو قیام می‌کنند هلاک نماید! خدا بین من و آن افرادى که بر علیه تو قیام می‌نمایند حکم فرماید! حضرت زهراى اطهر علیها السّلام گفت: پدر جان! چه می‌گوئى؟

فرمود: اى دختر عزیزم! به یاد آن اذیت و ظلم و ستم و غدرى آمدم که بعد از من و تو دچار حسینم خواهد شد، حسینم در آن روز در میان گروهى است که گویا، ستارگان آسمان هستند و بسوى شهادت می‌شتابند. گویا، من لشکرگاه و موضع اثاث و تربت آنان را مى‏بینم.

فاطمه زهراء گفت: پدر جان! این موضعى که شما آن را توصیف می‌کنى کجا است؟ فرمود: موضعى است که آن را کربلاء می‌نامند و آن موضع براى ما و امامان و امت خانه کرب و بلاء است. گروهى از اشرار امت من بر حسین و یارانش حمله و خروج می‌کنند که اگر عموم افرادى که در آسمان‌ها و زمین هستند براى احدى از ایشان نزد خدا شفاعت کنند پذیرفته نخواهد شد و آنان همیشگى در دوزخ خواهند بود.

فاطمه اطهر گفت: پدر جان! آیا حسین من شهید خواهد شد!؟

فرمود: آرى، اى دختر عزیزم! به‌نحوى شهید مى‏شود که احدى قبل از او شهید نشده باشد! آسمانها، زمین‏ها، ملائکه، وحوش، گیاهان، دریاها و کوه‏ها براى حسینم گریان می‌شوند. اگر خدا به آنها اجازه دهد نفس‌کشى در روى زمین باقى نیست که تنفس کند. گروهى از دوستداران ما نزد حسین می‌آیند که در روى زمین به خدا عالم‌تر و بحقّ ما ثابت‏تر از ایشان نخواهد بود. در روى زمین احدى غیر از آنان نیست که متوجه حسین شود. ایشان در تاریکى‏هاى ظلم و ستم چراغ‏هاى درخشنده‏اى هستند، آنان شفاعت خواهند کرد، ایشانند که فرداى قیامت وارد حوض کوثر من خواهند شد، موقعى که بر من وارد شوند ایشان را بوسیله علائمى که دارند می‌شناسم، اهل هر دینى امامان خود را می‌طلبند، ولى آنان غیر از ما کسى را نخواهند طلبید.

 

*** خبر دادن پیامبر(ص) از عزاداران بر حسین(ع) در آینده
 

رُوِیَ: «أَنَّهُ لَمَّا أَخْبَرَ النَّبِیُّ ص ابْنَتَهُ فَاطِمَةَ بِقَتْلِ وَلَدِهَا الْحُسَیْنِ وَ مَا یَجْرِی عَلَیْهِ مِنَ الْمِحَنِ‏ بَکَتْ فَاطِمَةُ بُکَاءً شَدِیداً وَ قَالَتْ یَا أَبَهْ مَتَى یَکُونُ ذَلِکَ قَالَ فِی زَمَانٍ خَالٍ مِنِّی وَ مِنْکِ وَ مِنْ عَلِیٍّ فَاشْتَدَّ بُکَاؤُهَا وَ قَالَتْ یَا أَبَهْ فَمَنْ یَبْکِی عَلَیْهِ وَ مَنْ یَلْتَزِمُ بِإِقَامَةِ الْعَزَاءِ لَهُ فَقَالَ النَّبِیُّ یَا فَاطِمَةُ إِنَّ نِسَاءَ أُمَّتِی یَبْکُونَ عَلَى نِسَاءِ أَهْلِ بَیْتِی وَ رِجَالَهُمْ یَبْکُونَ عَلَى رِجَالِ أَهْلِ بَیْتِی وَ یُجَدِّدُونَ الْعَزَاءَ جِیلًا بَعْدَ جِیلٍ فِی کُلِّ سَنَةٍ فَإِذَا کَانَ الْقِیَامَةُ تَشْفَعِینَ أَنْتِ لِلنِّسَاءِ وَ أَنَا أَشْفَعُ لِلرِّجَالِ وَ کُلُّ مَنْ بَکَى مِنْهُمْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْنِ أَخَذْنَا بِیَدِهِ وَ أَدْخَلْنَاهُ الْجَنَّةَ یَا فَاطِمَةُ کُلُّ عَیْنٍ بَاکِیَةٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِلَّا عَیْنٌ بَکَتْ عَلَى مُصَابِ الْحُسَیْنِ فَإِنَّهَا ضاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ بِنَعِیمِ الْجَنَّةِ.» (بحار الأنوار (ط بیروت)    ج‏۴۴    ۲۹۲)

روایت شده: هنگامى که پیغمبر(ص)  فاطمه اطهر(س) را از شهادت فرزندش حسین(ع) و آن مصائبى که دچار آن حضرت شد آگاه نمود آن بانو گریه شدیدى کرد و گفت: پدر جان! یک چنین مصائبى در چه موقع رخ می‌دهد؟ فرمود در آن زمانى که من و تو و على در دنیا نباشیم! گریه حضرت زهراء(س) شدیدتر شد و گفت: پدر جان! پس چه کسى براى حسینم گریه خواهد کرد و چه کسى متصدى عزادارى وى خواهد شد!؟

پیامبر معظم فرمود: اى فاطمه! زنان امت من بر زنان اهل بیتم و مردان ایشان بر مردان اهل بیت من گریه خواهند کرد، همه ساله هر گروهى پس از دیگرى عزادارى را تجدید می‌نمایند. هنگامى که روز قیامت فرا رسد تو زنان امت من و من مردان آنان را شفاعت خواهیم کرد. هر یکى از ایشان که در مصیبت امام حسین گریه کند ما دست او را می‌گیریم و داخل بهشت می‌نمائیم.

اى فاطمه! هر چشمى فرداى قیامت گریان است غیر از چشمى که در مصیبت حسین گریه کند، زیرا صاحب آن چشم خندان و مژده نعمت‏هاى بهشت به وى داده خواهد شد.

 

***  گریه امیرالمؤمنین‌(ع) بر اباعبدالله‌(ع)
 

ٍ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ: «کُنْتُ مَعَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فِی خَرْجَتِهِ إِلَى صِفِّینَ فَلَمَّا نَزَلَ بِنَیْنَوَى وَ هُوَ بِشَطِّ الْفُرَاتِ قَالَ بِأَعْلَى صَوْتِهِ یَا ابْنَ عَبَّاسٍ أَ تَعْرِفُ هَذَا الْمَوْضِعَ قُلْتُ لَهُ مَا أَعْرِفُهُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ ع لَوْ عَرَفْتَهُ کَمَعْرِفَتِی لَمْ تَکُنْ تَجُوزُهُ حَتَّى تَبْکِیَ کَبُکَائِی قَالَ فَبَکَى طَوِیلًا حَتَّى اخْضَلَّتْ لِحْیَتُهُ وَ سَالَتِ الدُّمُوعُ عَلَى صَدْرِهِ وَ بَکَیْنَا مَعاً وَ هُوَ یَقُولُ أَوْهِ أَوْهِ مَا لِی وَ لِآلِ أَبِی سُفْیَانَ مَا لِی وَ لآِلِ حَرْبٍ حِزْبِ الشَّیْطَانِ وَ أَوْلِیَاءِ الْکُفْرِ صَبْراً یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ فَقَدْ لَقِیَ أَبُوکَ مِثْلَ الَّذِی تَلْقَى مِنْهُمْ ثُمَّ دَعَا بِمَاءٍ فَتَوَضَّأَ وُضُوءَ الصَّلَاةِ فَصَلَّى مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ یُصَلِّیَ ثُمَّ ذَکَرَ نَحْوَ کَلَامِهِ الْأَوَّلِ إِلَّا أَنَّهُ نَعَسَ عِنْدَ انْقِضَاءِ صَلَاتِهِ وَ کَلَامِهِ سَاعَةً ثُمَّ انْتَبَهَ فَقَالَ یَا ابْنَ عَبَّاسٍ فَقُلْتُ هَا أَنَا ذَا فَقَالَ أَ لَا أُحَدِّثُکَ بِمَا رَأَیْتُ فِی مَنَامِی آنِفاً عِنْدَ رَقْدَتِی فَقُلْتُ نَامَتْ عَیْنَاکَ وَ رَأَیْتَ خَیْراً یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ رَأَیْتُ کَأَنِّی بِرِجَالٍ قَدْ نَزَلُوا مِنَ السَّمَاءِ مَعَهُمْ أَعْلَامٌ بِیضٌ قَدْ تَقَلَّدُوا سُیُوفَهُمْ وَ هِیَ بِیضٌ تَلْمَعُ وَ قَدْ خَطُّوا حَوْلَ هَذِهِ الْأَرْضِ خَطَّةً ثُمَّ رَأَیْتُ کَأَنَّ هَذِهِ النَّخِیلَ قَدْ ضَرَبَتْ بِأَغْصَانِهَا الْأَرْضَ تَضْطَرِبُ بِدَمٍ عَبِیطٍ وَ کَأَنِّی بِالْحُسَیْنِ سَخْلِی وَ فَرْخِی وَ مُضْغَتِی وَ مُخِّی قَدْ غَرِقَ فِیهِ یَسْتَغِیثُ فِیهِ فَلَا یُغَاثُ وَ کَأَنَّ الرِّجَالَ الْبِیضَ قَدْ نَزَلُوا مِنَ السَّمَاءِ یُنَادُونَهُ وَ یَقُولُونَ صَبْراً آلَ الرَّسُولِ فَإِنَّکُمْ تُقْتَلُونَ عَلَى أَیْدِی شِرَارِ النَّاسِ وَ هَذِهِ الْجَنَّةُ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ إِلَیْکَ مُشْتَاقَةٌ ثُمَّ یُعَزُّونَنِی وَ یَقُولُونَ یَا أَبَا الْحَسَنِ أَبْشِرْ فَقَدْ أَقَرَّ اللَّهُ بِهِ عَیْنَکَ‏ یَوْمَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِینَ‏ ثُمَّ انْتَبَهْتُ هَکَذَا وَ الَّذِی نَفْسُ عَلِیٍّ بِیَدِهِ لَقَدْ حَدَّثَنِی الصَّادِقُ الْمُصَدَّقُ أَبُو الْقَاسِمِ ص أَنِّی سَأَرَاهَا فِی خُرُوجِی إِلَى أَهْلِ الْبَغْیِ عَلَیْنَا وَ هَذِهِ أَرْضُ کَرْبٍ وَ بَلَاءٍ یُدْفَنُ فِیهَا الْحُسَیْنُ ع وَ سَبْعَةَ عَشَرَ رَجُلًا مِنْ وُلْدِی وَ وُلْدِ فَاطِمَةَ وَ إِنَّهَا لَفِی السَّمَاوَاتِ مَعْرُوفَةٌ تُذْکَرُ أَرْضُ کَرْبٍ وَ بَلَاءٍ کَمَا تُذْکَرُ بُقْعَةُ الْحَرَمَیْنِ وَ بُقْعَةُ بَیْتِ الْمَقْدِس‏.»

(بحار الأنوار (ط بیروت) ج‏۴۴    ۲۵۲)

من در آن سفرى که حضرت امیر متوجه صفین شد با آن بزرگوار بودم. وقتى حضرت امیر به نینوا که نزدیک شط فرات است رسید با بلندترین صدا به من فرمود: آیا می‌دانى اینجا چه موضعى است؟ گفتم: نه یا امیر المؤمنین. فرمود: اگر تو نظیر من از این موضع آگاه می‌بودى از اینجا عبور نمی‌کردى تا مثل من گریه کنى!! آنگاه آن بزرگوار بقدرى گریه کرد که ریش مبارکش خیس شد و اشک‌هایش به سینه مقدسش فرو ریخت! ما نیز با آن حضرت شروع به گریه نمودیم آن بزرگوار می‌فرمود: آه! آه! مرا با آل ابوسفیان چه کار! مرا با آل حرب که حزب شیطان است و دوستداران کفر چه کار! اى ابا عبد اللَّه! صابر باش، زیرا پدر تو نیز مثل آنچه تو از ایشان خواهى دید دیده است.

سپس آن حضرت آب خواست و براى نماز وضو گرفت و آنچه را که خدا خواست نماز خواند و نظیر مرتبه اول شروع به سخنرانى نمود و بعد از نماز ساعتى خواب رفت. آنگاه بیدار شد و فرمود: یا بن عباس! گفتم: لبیک من اینجا حاضرم. فرمود: می‌خواهى این خوابى که چند لحظه قبل دیدم برایت بگویم؟ گفتم: چشمان تو بخواب خوش روند. یا امیرالمؤمنین خیر است.

فرمود: گویا، دیدم مردانى از آسمان فرود آمدند که پرچم‏هاى سفیدى‏ همراه داشتند و شمشیرهاى خود را که سفید و درخشنده بودند حمایل کرده بودند، آنگاه در اطراف این زمین یک خطى کشیدند. سپس گویا، دیدم این نخل‏ها شاخه‏هاى خود را به زمین می‌زدند و این زمین غرق خون تازه شد! آنگاه حسین که جوجه و فرزند و چون مخ من می‌باشد در میان دریاى خون غرق شده و هر چه استغاثه می‌کند کسى نیست بفریادش برسد! پس از این ماجرا دیدم مردانى که سفید و نورانى بودند از آسمان نازل شدند و گفتند: اى آل رسول! صبور باشید! زیرا شما به‌دست اشرار مردم کشته خواهید شد. یا ابا عبداللَّه! این بهشت است که مشتاق تو می‌باشد. آنگاه ایشان به من تعزیت می‌گفتند و می‌گفتند: یا ابا الحسن! مژده باد تو را، زیرا در آن روزى که مردم در محضر عدل خدا قیام می‌کنند خدا چشم تو را بوسیله این حسین روشن خواهد کرد پس از این جریان بود که بیدار شدم.

قسم بحق آن کسى که جان على در دست قدرت او می‌باشد صادق مُصَدَّق (بضم میم و فتح صاد و دال با تشدید، یعنى کسى که او را تصدیق کرده باشند) یعنى حضرت محمّد صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم بمن خبر داد؛ من این زمین را موقعى که براى قتال با مردمان ستمکار خارج شوم خواهم دید. این زمین، کرب و بلا می‌باشد. حسین و تعداد هفده نفر از فرزندان من و فرزندان فاطمه در این زمین دفن خواهند شد! این زمین در آسمان‌ها معروف به کربلاء است، همچنان که بقعه حرمین و بقعه بیت المقدس معروفند.

 

***   بی تابی حضرت زهرا سلام الله علیها درباره حضرت اباعبد الله(ع)
پیامبر اکرم(ص): دخترم فاطمه در روز قیامت وارد صحراى محشر شود در حالى که چند جامه که به خون رنگین است همراه اوست آنها را به پایه‌ای از پایه‌های عرش می‌آویزد و می‌گوید: اى دادگستر! تو خود میان من و قاتل فرزندم داورى کن. پیامبر(ص) فرمود: به پروردگار کعبه قسم که خداوند متعال به سود فاطمه حکم و داورى مى‏فرماید و خداوند متعال با غضب فاطمه غضب می‌کند و با رضایت او راضی می‌شود.

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: «تُحْشَرُ ابْنَتِی فَاطِمَةُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَعَهَا ثِیَابٌ مَصْبُوغَةٌ بِالدَّمِ  فَتَعَلَّقُ بِقَائِمَةٍ مِنْ قَوَائِمِ العرش فَتَقُولُ یَا عَدْلُ احْکُمْ بَیْنِی وَ بَیْنَ قَاتِلِ وَلَدِی قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَیَحْکُمُ اللَّهُ تَعَالَى لِابْنَتِی وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ وَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَغْضَبُ بِغَضَبِ فَاطِمَةَ وَ یَرْضَى لِرِضَاهَا.» (بحار الأنوار، ج‏۴۳       ۲۲۰)

***   گریه امام حسن‌(ع) بر اباعبدالله(‌ع)
روزى حسین علیه السّلام به حضور برادرش امام حسن علیه السّلام آمد (طبق روایات هنگام مسموم شدن امام حسن علیه السّلام بود) هنگامى که چشم حسین علیه السّلام به چهره برادر افتاد گریست، امام حسن علیه السّلام پرسید: چرا گریه مى‏کنى؟ حسین علیه السّلام فرمود: گریه‌ام به خاطر آن مصائبى است که بر تو وارد مى‏شود. امام حسن علیه السّلام فرمود: آنچه بر من وارد شود زهرى است که آن را به من مى‏خورانند، و به وسیله آن کشته مى‏شوم.
 ولى هیچ روزى به سختى روز (شهادت) تو اى ابا عبداللَّه نیست، که سى هزار نفر تو را محاصره کنند، در حالى که ادّعا مى‏کنند از امّت جدّ ما محمّد(ص) هستند، خود را به اسلام نسبت مى‏دهند، و همه آنها خود را براى کشتن و ریختن خون تو، و بى‏احترامى به حریم تو، و به اسارت گرفتن اهل بیت تو و غارت خیام تو آماده کرده‏اند، در این هنگام است که خداوند لعنتش را شامل حال بنى امیّه کند، و آسمان خون و خاکستر بر سر مردم بباراند، و هر چیزى حتى حیوانات وحشى و ماهیان دریاها براى مصیبت تو مى‏گریند.

عَنِ الصَّادِقِ ع عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ ع:‏ «أَنَّ حُسَیْنَ بْنَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع دَخَلَ یَوْماً عَلَى الْحَسَنِ ع فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهِ بَکَى فَقَالَ مَا یُبْکِیکَ قَالَ أَبْکِی لِمَا یُصْنَعُ بِکَ فَقَالَ الْحَسَنُ ع إِنَّ الَّذِی یُؤْتَى إِلَیَّ سَمٌّ یُدَسُّ إِلَیَّ فَأُقْتَلُ بِهِ وَ لَکِنْ لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَزْدَلِفُ إِلَیْکَ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ یَدَّعُونَ أَنَّهُمْ مِنْ أُمَّةِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ ص وَ یَنْتَحِلُونَ الْإِسْلَامَ فَیَجْتَمِعُونَ عَلَى قَتْلِکَ وَ سَفْکِ دَمِکَ وَ انْتِهَاکِ حُرْمَتِکَ وَ سَبْیِ ذَرَارِیِّکَ وَ نِسَائِکَ وَ انْتِهَابِ ثِقْلِکَ فَعِنْدَهَا یُحِلُّ اللَّهُ بِبَنِی أُمَیَّةَ اللَّعْنَةَ وَ تُمْطِرُ السَّمَاءُ دَماً وَ رَمَاداً وَ یَبْکِی عَلَیْکَ کُلُّ شَیْ‏ءٍ حَتَّى الْوُحُوشُ وَ الْحِیتَانُ فِی الْبِحَار.» (الأمالی( للصدوق)، ص ۱۱۶)

علی جوهر
۰۲ بهمن ۹۸ ، ۱۰:۰۹ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰ نظر